دانلود جدیدترین ها
دانلود جدیدترین ها
دانلود جدیدترین ها
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, توسط علی زیباروش |


دیگه جونی نمونده واسه توان بی حالم // وقتی زمزمه ای میچرخه تو روان بیمارم
اینجا دور و برم داستان فقیر زیاده // وقتی قدم میزنم منه حقیر پیاده
تا که بیماری میبینم بازم بغضه میگیره // یا که میبینم جوونی که با عقده میمیره
بچه ای که کثیفه تو سر و موش خوره زده // جای خوابش پیشه دیواری که موش لونه زده
میگه چی میشه بمیرم خدا منم ببره // خواهش نکنم از کسی دعا ازم بخره
دعا ازم بخرن سرم منّت بذارن // کفــــ دست پوله ناچیزی رو با خفّت بذارن
پدری که دیدۀ داغ روزگاره // اون تو آشغالا مگیرده واسه شام خونواده
شبا کارش اینه که با چشم غم دیده بره // به بچه هاش سیب گندیده بده
در این دنیــــای تباهی ، شدی محکوم به تنهایی
دیگه نمونده اشــکایی ، واسه چشم بی گناهت
در این دریای طوفــانی ، در این شبهــــای بارانی
نمومنده فردای آرامی ، واسه دسته بی پنـاهت
مغازه ای که ورشکسته تا کرکره پایینه // واسه مردیه که زیر قرض تا خرخره خوابیده
نداره به طلبکارا پولی بره پیش بده // باید اسباب خونشو جای بدهیش بده
دخترش ، زیر کمربند و شلاق و حصاره // مجبوره که بشه زن مرده 53 ساله
یا که ، با یه شال نازکــــ بپوشه سرشو // واسه بدهیه پدرشم بفروشه تنشو
حالا ، حالا یه دنیایی رو سرش خرابه // تموم آرزو و رویای اون نقش بر آبه
خدا آخه چرا ، چرا فقر و اسارت؟ // چرا گرفته کله اینجا رو گند و کثافت؟
چرا فقیری با گونی میره تنشو میپوشه؟ // چرا شوهری هم خودشو هم زنشو میکشه؟
امیدوارم پدری بی پولو حقیر نشینه // حامد اون روزی نمیخونه که فقیر نبینه
در این دنیــــای تباهی ، شدی محکوم به تنهایی
دیگه نمونده اشــکایی ، واسه چشم بی گناهت
در این دریای طوفــانی ، در این شبهــــای بارانی
نمومنده فردای آرامی ، واسه دسته بی پنـاهت
وقتی میبینی مردی زندگیش ویلان غم بوده // تموم دار و ندارش هست یه پیکان فرسوده
تا که میخواد واسه خونه نونه حلالی بیاره // هه! ماشینش تو خیابون خرابی میاره
حالا میشینه یه گوشه ای که هی فحش بده // طفلی حق داره ، دیگه به چی دل خوش بشه؟
به چی؟ ها! به امیده پسر معتادش // که شبا کناره خیابون یه سر افتاده
به خدا چرا؟ نکنه اینم شاید رسمته // آخه این مرد تاوون چیو باید پس بده؟
خدا چرا باید رویای اون به خاکـــــ بشینه؟ // چرا باید بچشو معتاده کراکــــ ببینه؟
مگه نگفتی پیروزی بعده هر سختیه؟ // پس چرا میبازیم بازم بعدش بدبختیه؟
خدا بدون همه حرفــــ من حقیر همینه // حامد بمیره و فقیر نبینه
در این دنیــــای تباهی ، شدی محکوم به تنهایی
دیگه نمونده اشــکایی ، واسه چشم بی گناهت
در این دریای طوفــانی ، در این شبهــــای بارانی
نمومنده فردای آرامی ، واسه دسته بی پنـاهت
حامد اون روزی نمیخونه که فقیر نبینه


هرچی دقت میکنم میبینم همه چی داغونه // یادش بخیر که یکی میگفت همه چی آرومه
چطور همه چی آرومه وقتی دارم میبینم // مردم همدیگرو، فحش مادر میگیرن
اصلا دلیلی نداره که من خوشحال باشم // وقتی بی بی سی نشون میده کشتاربازم
همه چی آرومه همه گیر یقه و ریشن // چرا آرومه چون جوونامون نعشه وگیجن
همه چی آرومه چون تو راهت دیوار راسته // خیلی آرومه وقتی ناهارت خیار و ماسته
آره همه چی آرومه مثله قصه میمونه // اینکه زنی واسه خرج خونه پله میشوره
پسری که تازه اوایله راهه جوونیشه // زن گرفته و هنوزگیر وام عروسیشه
آره همه چی آرومه دیگه غصه خوابیده // شک نداریم که به گلومون عقده پا میده
دیگه عدالت کت بسه تو مشت اسیره // چیزی که زیره پاته قانون کوروش کبیره
چطور همه چی آرومه وقتی معتاد پره // وقتی قهرمان کشتیمونم معتاد شده
توهم باید بری که همدم جایی سیگاری شی // بیکاری بزنه به سرتو فارسی وانی شی
چرا آرومه چونه شبه همه مردم خوابن // بعده بوق سگ میان خونه و ازصبح کارم
نمیتونم چشمامو ببندم نمیتونم اطرافو نبینم // نمیتونم دست روی دست بزارم یه گوشه ای ساکت بشینم
دلم میگیره وقتی که میبینم همه زیر مشکلات میمیرن // کاش میشد مثله یه فرشته برم دست همشونو بگیرم
احتماله بیانو حسابی حالمو بگیرن // یا یه روزی تویه سمساری سازمو ببینن
بدون خوشحال نیستم میخوام ازغم بخونم // اگه کارم احمقانست میخوام احمق بمونم
میگی همه چی آرومه پس بدون خبر اینه // هنو مغز جوونا خدا تو کمر گیره
اینجا جوونا توی جیباشون خلافی میبرن // اینجا مطربا سازشونو غلافی میزنن
اینجا آیندتو باید تویه حباب بکشی // واسه استخدام جانمازتو آب بکشی
آخه چطوری میتونی ببینی که همه چی آرومه // وقتی با چشات داری میبینی همه چی داغونه
همه چی آرومه چونکه اینه رسمه زمونه // سنگ قبرا رو ببین که پره عکسه جوونه
همون جوونیکه باید مثله تو رو پاش باشه // الان زیر یه مشتی خاک جاشه
میگی همه چی ارومه مگه حس نمیکنی // مگه فقیری رو میبینی توحرص نمیخوری
مگه ندیدی پوله کارگرو بزور میخورن // مگه ندیدی بعضی حاجیا نزول میخورن
مگه نمیدونی اینجا علمو آخرمیدونن // اگه نخوای حاجی بشی تورو کافر میدونن
اصلا قصدم نبود با ابن حرفام حالت بگیره // خواستم دعا کنی هرچی زودتر حامد بمیره
نمیتونم چشمامو ببندم نمیتونم اطرافونبینم // نمیتونم دست روی دست بزارم یه گوشه ای ساکت بشینم
دلم میگیره وقتی که میبینم همه زیر مشکلات میمیرن // کاش میشد مثله یه فرشته برم دست همشونو بگیرم


کوروش پاشو ببین کشور تو راه مهیبیه
پاشو بنگر که ملت توی خواب عمیقیه
ببین به دنیا داریم میگیم که ما برتریم
در حالی که ما ها همه گدا پروریم
ببین یه جوون داره از ته دلش بهت داره میگه
اینجا لوات و ضنا جزءی از کردار نیکه
کوروش ناموس فروشی رو دور قیمت
کوروش ملت گفتار نیکش فحشو غیبته
کوروش تو رو تحقیرو ویران کردن
اسمت خط خورده از تقویم ایران رسما
راستی مقبرت با سیل و بلاها رفته
عکست فقط سر در قلیون سراها نصبه
کوروش ارامش خیلی وقته زندانی شده
نماد فروهر نماد شیطانی شده
کوروش داره برمیگرده عقب زمونه
کوروش راستی میدونستی خدا عرب زبونه
یعنی جهنم جای ماست که فارسی خوندیم
دنیا پیشرفت کرد ما دوره ی دارسی موندیم
کوروش خلیجتو خلیج عرب نامیدن
ولی بازم عربو تو وطن راه میدن
همون عرب هایی که هستن تشنه به خونمون
همونا که دختار رو کردن زنده به گورشون
هستن همسایه ی ایران ما روی کاغذ
ولی دستاشون با دست بیگانه ها تو یه کاسس
کجایی که ببینی دلا خونن
همه درگیر یه لقمه نونن
حتی جوونای ایران
دیگه هیچی از عشق نمیدونن
یه روز میاد که به جز یه نقشه
چیزی از ایران باقی نمونه
کسایی که رفتنو جون دادن
به خدا واسه ی بهشت نبوده
انقد درگیر شدیم که غیرت
دیگه واسمون معنا نداره
کوروش بیدار شو وقتی خوابی
شدیم طفلی که مادر نداره
هرکی میاد به اسم یه مادر
یه چیزی ازمون برمیداره
یه روز میاد که یه ایرانی
دیگه هیچی از خودش نداره
دلت گرفته کوروش میدونم تابع احساسی
مردم اشک ریختن سر قبر ناصر حجازی
ولی چه فایده اسطوره ها در اغوش میرنو
بعد مدتی از یاد ها فراموش میشن
بغضی تو گلومه مثل یه دیوانه تو بندم
چرا تندیستو دادن دست بیگانه تو لندن
چرا یادت کوروش از همه حیف دود شده
نوشتن عقده ها فقط تویه فیسبوک شده

کوروش مردو مردونگی از تو افکار رفته
سلاح کشتار جمعی شده اخبار هفته

جوونا جیباشون خالیه و از دم بیکارن
اونا فکر خالی کردنو باز زدن سیگارن
کوروش جوونا از بی پولیشون جنون میگیرنو
یه عده ریش سفید نشستنو جومونگ میبینن
از همون ریش سفیدایی که جیباشون شده
پول ملت که تو حسابای سیباشون پره
ما هم هر روز از دیروزمون مرده تر هستیم
که یه ملت سیاه پوشه مرده پرستیم
کوروش هواپیماها به عشق ملت میپرنو
مسافرارو به بهشتو جنت میبرن
بعد این حادثه مردم رخت سیاه میپوشنو
شراب مرگو با یه بخت سیاه مینوشن
کوروش جایه اینکه به امید اینده بشینی
حامد حاضر بمیره ایرانو پاینده ببینی



به نام کارگر که بهش کلی عقده آویزونه / کارگری که اسباب زندگیش پشت کامیونه
کارگری که از درد پا مثل پیرها میشینه / خوردن چلوکبابو توی فیلمها میبینه
حتی خانوادش نمیدن به حرفش تکیه / کارگری که زنده بودنش با مرگش یکیه
توی فکر و دلش چیزی جر حسرت نیستش / وقتی بنزین لیتری کمتر از 700 نیستش
وقتی حقوق ، 3 ماهه که خبری نیست / جز فکر سفر آخرت فکر سفری نیست
متاسفانه تو وطن من تبعیض زیاده / عده ای سوار و عده ای تو تحریم پیاده
کارگر قشر بیچارس که سر کار میره / وقت استراحتشم توی صف گاز گیره
واسه بدهیاش اونو پشت نرده میبرن / با پولش میرن مکه و کلی پرده میزنن
اینور کارگر هست گیر یه تیکه نون بیچاره / اونور آموزش و پرورش داره پول میچاپه
از این ملتی که محتاج شام شبشونن / یه مشت نامرد به فکر جیب سال بعدشونن
آره با توئم با تو که گونی گونی پول داری / تو که خدا رو واسه بهشت و حوری دوست داری
یک باری هم که شده طعم خفتو بچش / برو تو خیابون ببین اخم ملتو به چشم
بمیرم واسه دستایی که خستس از این زمونه
دلش میخواد که تک باشه ولی طفلی نمیتونه
همش شرمنده بچش میشه وقتی میاد خونه
دستاش خالیه و قلبش پر از شرم و پر از خونِ
همه عشقش یه سیگاره که رو لبهاش دود میشه
با هر کامی که میگیره از این زندگی دور میشه
یعنی این بود فردایی که اون واسش تلاش کرده
خدا لطفت دیگه بسته فقط بذار که برگرده
خدا لطفت دیگه بسته فقط بذار که برگرده
کارگر حق داره اگه میاد خیلی به جوش / تو دلش مونده حسرت خرید یه کیلو گوشت
یه کیلو گوشتو خیلی وقته که اون به چشم ندیده / اگه ببینه بقیه میگن بهش پدیده
ماها از بدبختی و بدهی کاملا سیریم / مثل حجت تو جدایی نادر از سیمین
که فشار زندگی اونو کرده وادارش. / بره خودزنی بکنه جلو زن داغدارش
میگن خدا جای حقِ انصاف داره خودش / خدا پاشو حق بشینه یک بار جای خودش
میگن کفر نگو هر چیزی یه حکمتی داره / میگم حکمت اینه که زندگی نکبتی واره
فکر نکن پی دردسرم و حس و حال دارم / که من یه سوال فقط ازت یه سوال دارم
چرا اختلاف طبقاتی عجیب زیاده / عده ای سوار و عده ای تو تحریم پیاده
مثال : روزه دارا به خدا توکل میکنن / گرسنگی رو با کلی دعا تحمل میکنن
واسه افطاری همدیگه رو به دعوت میارن / پای راز و نیاز و دعا تا سحر بیدارن
ولی هیچوقت نمیفهمن که یه کارگر بیماره / تنها چیزی که مونده واسش یه پاکت سیگاره
اگه کسی نیاد و دست همشونو بگیره / امثالی چون حامد با حقوق کارگری میمیره
بمیرم واسه دستایی که خستس از این زمونه
دلش میخواد که تک باشه ولی طفلی نمیتونه
همش شرمنده بچش میشه وقتی میاد خونه
دستاش خالیه و قلبش پر از شرم و پر از خونِ
همه عشقش یه سیگاره که رو لبهاش دود میشه
با هر کامی که میگیره از این زندگی دور میشه
یعنی این بود فردایی که اون واسش تلاش کرده
خدا لطفت دیگه بسته فقط بذار که برگرده
خدا لطفت دیگه بسته فقط بذار که برگرده
فکر نکن از رو خوشی اومدم خوندم و حالیم نیست
من خودمم یه کارگرم. یه کارگر

 


فصل پيري اومد و جووني به سر شد / مادرت پير و خيلي وقته كرده پدر فوت
بچه ي نورسيدت راهشو رو دست و پا ميره / فكرت اينه مادرت جلوش دست و پا گيره
سيلي زديش چون شد باعث راه بندان / ساكشو بستي ببريش خانه ي سالمندان
جلو روش وايسادي ميگي فرصتي دوباره نيست / د نامرد اون مادرته كيسه ي زباله نيست
يه عمري رو دستاي كاركردش تر خشك شدي / حالا اوني كه بش زده خنجر از پشت تويي
داري با فحش مادر پيرت رو ميشوريش / يه كمي دقت كن به خط هاي رو پيشونيش
ببين با اون موهاي سفيدش اشكش در اومد / همون مادري كه يه روز بوده حرفش سر اومد
دوباره بار ماتم و غم رو كولش نشست / با اين همه سن و تجربه غرورش شكست
پر حسرت شد و رو زخمش نمك نشست / جلو بچش يه طوري كمرش از وسط شكست
كه پيرزن راضي بود كه درجا بميره / ولي نره سالمندان تو دلش غم جا بگيره
بدون هر كي بلايي سر مادرش بياره / همون بلا رو بچه ي خودش سرش مياره
پس يه روزي همين وقت ميشينه دورت و / تخت مادرت ميشه تخت پيري خودت
گريه داره حال و روزت جواب قلبت رو چي ميدي
اين همونه كه به تو شير داد بميرم با چه اميدي
چه دردي داره اين بن بست نه راه پس داري نه پيشي
تازه حس كردي كه يه روزي تو هم مثل اون پير ميشي
بميرم واسه اون قلبش كه باز ميگه پسر دارم
بازم حرف تو كه ميشه ميگه خيلي دوسش دارم
نميگه منو رد كردن خودم خواستم كه تنها شم
خدا بگير ازم جونو ولي بذار اونا باشن
ولي بذار اونا باشن ...
هر چند شايد فك كني حرفم گزافه گوييه / ولي بدون اين روزا كار بد جواب خوبيه
قديما فرزند هميشه داشت حساب كاراشو / حتي جلو بزرگتر نميكرد دراز پاهاشو
ولي الان جوونمردي رفته زير پا / ديگه مرام خيلي وقته رفته زير خاك
بياين ماها سعي كنيم كه اينچنين نباشيم / كمي تلاش كنيم واسه رفع كينه ها
بياين جاي اينكه بيننده ي زجه هاشون باشيم / هم وطن بريم ما ها جاي بچه هاشون باشيم
اونا تو سن پيري محتاج پشتابانين / ميشن خوشحال با يه سلام خشك و خالي هم
روي تخت خوابيده و دوخته چشاشون به در / بريم با محبت بياريم دلاشونو به دست
بايد اونا تو زندگي باشن سرلوحه ي ماها / همون جوون قديم پير باتجربه ي حالا
بايد دونست به پندار زشت گوهر نميدن / بايد دونست به دل شكستن هنر نميگن
بايد دونست كه ما هم ميشيم عصا به دستو / بايد از حالا داشته باشيم هواي نسلو
اگه انساني اين چنين باشه كامل ترينه / كه به خدا قسم همه فكر حامد در اينه
توي حياط سالمندان زير بارون بشينه / انقد كنارشون تا كه خيلي آروم بميره
گريه داره حال و روزت جواب قلبت رو چي ميدي
اين همونه كه به تو شير داد بميرم با چه اميدي
چه دردي داره اين بن بست نه راه پس داري نه پيشي
تازه حس كردي كه يه روزي تو هم مثل اون پير ميشي
بميرم واسه اون قلبش كه باز ميگه پسر دارم
بازم حرف تو كه ميشه ميگه خيلي دوسش دارم
نميگه منو رد كردن خودم خواستم كه تنها شم
خدا بگير ازم جونو ولي بذار اونا باشن
ولي بذار اونا باشن ...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.